کد مطلب:31586
شنبه 1 فروردين 1394
آمار بازدید:22
نظر قرآن دربارة راههاي خداشناسي چيست و آيا تنها راه رسيدن به خداوند گذراندن مراحل حوزوي و فقهي است يا خير؟ ميتوان از راه علوم ديگر نيز خود را در اختيار خداوند قرار داد؟ چرا؟
شناخت خدا، از بالاترين و اساسيترين شناختها شمرده شده; زيرا خداوند كمال مطلق است، و هر چيزي در يافتن كمال خودش نيازمند اوست; چنانكه امير مؤمنان عليميفرمايد: معرفة الله سبحانه اعلي المعارف; برترين شناختها، شناخت خداست.(ميزانالحكمه، محمدي ريشهري، ح 11935.)
با شناخت خداست كه معرفت انسان در مورد جهان هستي كامل ميشود. تا انسان خدا را نشناخته باشد، علم و ادراكش ثمري نخواهد داشت. اگر ميوة شناخت، يعني خشيت خداوند وجود نداشته باشد، علم آدمي يا علم نيست يا دچار آفت خواهد شد. كسي كه خدا را بشناسد، گويا همه چيز را شناخته است.
در آية سنريهم ءايَتنا في الأفاق وفي?گنفسهم حتّيَ يتبيّن لهم?گنّه الحقّ; (فصلت، 53) بهزودي نشانههاي خود را در افقهاي گوناگون و در دلهايشان خواهيم نمود، تا برايشان روشن شود كه او حق است، براي شناخت خداوند دو طريق ارائه شده است كه عبارتند از:
1. سير آفاقي: با بررسي و دقت در آفرينش و آنچه در عالم هستي وجود دارد، از آفرينش خورشيد گرفته تا آفرينش انواع جانداران و گياهان و غيره، به وجود نظم دقيق و خيره كننده در ساختمان هر يك از آنها پي ميبريم كه اين مطلب، خود دليل روشني بر حقانيت ذات پاك خداوند متعال است.
2. سير انفسي: با تفكر و دقت در بدن انسان و قسمتهاي مختلف آن (قلب، مغز، عروق و...) به وجود مدبر و آفريدگار اصلي آنها پي ميبريم. اميرمؤمنانميفرمايد: من عرف نفسه فقد عرف ربّه; هر كس نفس خودش را بشناسد، خداي خود را نيز شناخته است.(غررالحكم، خوانساري، ج 5، ص 194.) وقتي انسان با مطالعة در خود ببيند كه چگونه به خداوند خودش احتياج دارد، آنگاه است كه همه وجود خويش را از درياي بيكران و غير متناهي جمال و جلال و كمال او ميداند و به عجز خودش پي ميبرد، و از اين طريق، علم حضوري و شهودي برايش حاصل ميشود كه از هر علم ديگري مفيدتر است.
آن حضرت نيز ميفرمايد: در شگفتم از كسي كه خودش را نشناخته است، پس چگونه ميتواند پروردگارش را بشناسد؟! پس ميتوان نتيجه گرفت كه بالاترين شناختها در معرفت خداوند، خودشناسي است.(براي آگاهي بيشتر ر.ك: الميزان، علامه طباطبايي;، ج 6، ص 169 ـ 175 / مباني خداشناسي، محمدي ري شهري، ج 2، ص 7 ـ 12 / تفسير نمونه، آيةالله مكارم شيرازي و ديگران، ج 20، ص 330.)
ـ با توجه به آنچه در پاسخ قسمت اول پرسش آمد، پاسخ قسمت دوم نيز روشن ميشود; يعني دروس حوزوي و فقهي هيچ موضوعيتي در خداشناسي ندارد و تنها نقشي كه ميتواند داشته باشد، فراهم آوردن زمينة مناسب براي سرعت بخشيدن به خودشناسي و خداشناسي است; به ديگر سخن علوم حوزوي و معارف ديني كه بر پاية آيات قرآن و سخنان اهلبيت: و حكم عقل كه خود پيامبر دروني است، بنا شده و اينها مهمترين ابزار و اسباب سير تكاملي انسان ميباشند. هدف اساسي قرآن تربيت و هدايت انسانها و خودشناسي و خداشناسي است و سخنان اهلبيت: نيز در واقع تفسير آيات قرآن ميباشد و آنان خود قرآن ناطق و صراط مستقيماند; در نتيجه طبيعي است كسي كه با آنها كه معلم اخلاقند و با سخنان آنها و آيات روشنگر پروردگار انس دارند، به هدايت و موفقيت در اين مسير نزديكترند، هر چند اينها همه تأثيرگذارند و تنها راه نيستند.
مطالب این بخش جمع آوری شده از مراکز و مؤسسات مختلف پاسخگویی می باشد و بعضا ممکن است با دیدگاه و نظرات این مؤسسه (تحقیقاتی حضرت ولی عصر (عج)) یکسان نباشد.
و طبیعتا مسئولیت پاسخ هایی ارائه شده با مراکز پاسخ دهنده می باشد.